ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
دقیقا یه هفته پیش تو ولادت پیامبر تولدم بود و بیست و سه سالم تموم شد از بس تو قضیه این حادثه بودم حال و حوصله نوشتن نداشتم اما احساس رو نوشتم:
احساس
یه حس غریبــی تو نگامه
طــنین عشقی تو صدامه
بی هیاهــو بی سرو صدا
گرمی دستی تو دستامه
یه خــــاطره و یه ترانه
یه هوای تازه یه بهانه
برای عشــــق تو دارم
تو این حس شاعـرانه
احساس من برای توست
نمازم رو به خدای توست
دفتــــر شعرم واژه به واژه
همه حال و هوای توست
چـــی بگم چه جوری بگم
با چه شوق و شوری بگم
من به هـــــوای تُ مستم
چقــــــدر از این دوری بگم
شبا به عشـق تو بیدارم
اشکی روی سیم گیتارم
با صـــدای تو نغمه سازم
ورد زبـــونمه دوست دارم
تو احساس من تُ زنده ای
تو گریه هام بهونه خنده ای
به ترانه های من تُ آهنگی
تو قمار عشقم تُ برنده ای
«اکبر یارمحمدی»
همیشه موفق و سرفراز باشید . منو از نظراتتون بی نصیب نذارین .
با تاخیر و پوزش تولدت مبارک عزیز!
سلام
خوشحالم که بازم همون اکبر همیشگی شدی.
دیگه مثل قبلی ننویس حیف تو نیست که ترانه های به این قشنگی رو ول کردی چیزهایی مثل دیگه نمی بخشمت می نویسی . راستی چی شده دو سه روز بدجوری تو دانشکده تیپ می زنی خوشگل . اگه خبرایی هست به ما هم بگین . خیلی دوست داریم .
امیدوارم که همیشه سرزنده باشی . تولد آدمی شروع یک زندگی است و تولد را جشن گرفتن کار کودکانه ای است . اما زندگی را با زیبایی های آن حس کردن و روشنایی های آن را کشف کردن تولد تازه ای است سزاوار جشن گرفتن . اون نوشته بالی وبلاگت و چهره خودت نیازمند طراحی دیگری است . چون نوشته خوانا نیست و تصویرت هم گویی از روزنامه بریده شده و اینجا چسبانده شده باشد . فکر کنم عکسهای دیگری داری که تصویرش واضح تر و جالب تر باشه . موفق باشی . به ما هم سر بزن
با خواسته تان موافقم . مشکلی نیست . از این که سر زدی سپاس .
سلام....
خیلی بده...اون لحظه که آدم پشیمون میشه و هیچ راه برگشتی نداره.....
موفق باشی....
و اگه فکر میکنی هیچ راه برگشتی براش نمونده فراموشش کن...