زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

چی خیال کردی؟

نمیدونم ولی چه حالی من دارم دیروز در آزمون قلم چی مراقب بودم به این بچه هایی که داشتن امتحان میدادن دلم می سوخت نا سلامتی خودمم پشت این سد کنکور مونده بودم در حالی که از سرما تموم دکمه های کتم رو بسته بودم ور داشتم پشت یه کاغذ پاره یه چیزایی نوشتم شب هم حالم نیومد که اصلاحش کنم به همین خاطر الان اینجا مینویسم تا شماها بگین خوبه یا بده و نظراتون رو بگین :

چی خیال کردی ؟
 اونی که بازی رو برده  منم
کسی که دل نسپرده منم
خیال می کردی که
تا ابد عاشقت می موندم
دیدی که چه جوری
دست تو رو خوندم
تو میخواستی
منو غلامت کنی
این دل سر به رامو
اسیر و رامت کنی
خیال می کردی
همیشه برات می میرم
اگه تو نباشی
کنج غمو میگیرم
چی خیال کردی ؟
چی خیال کردی ؟
برو که دیگه برنگردی
دیگه دستت واسم رو شده
میدونم کی هستی ؟
تو دوسم نداشتی
تو دلمو شکستی
این که شکسته
دیگه خیالی ندارم
دیگه ولت میکنم
با تو که جدالی ندارم
برو که دیگه دوست ندارم
دیگه از اون برق چشات بیزارم
دیگه نمی خوام بهت فکر کنم
حتی دیگه اسم تو رو ذکر کنم
تا عمر دارم
واست ترانه ای نمیگم
اگه بمیرمم
قلبمو دیگه بهت نمیدم
چی خیال کردی
برو که  بر نگردی

اکبر یارمحمدی

نظرات 2 + ارسال نظر
سهیل 7 آذر 1383 ساعت 16:07 http://loveyou.blogsky.com

سلام خوبی متن قشنگی نوشتی ممنون که اومدی پیشمون . حق با شماست خیلی زیبا نوشته بودی همین طوریه که گفتی ولی چه میشه کرد . منم خودم دانشجو ام و همینایی که گفتی رو با چشم خودم دیدم . ولی با همت هم می تونیم جامعرو درست کنیم . مرسی

جالب بود! راستی من هم از اعضای بیچاره قلمچی هستم(البته دانش آموزان گرامی) شما پشتیبان هستین؟؟ بگذریم... دارم دنبال سوژه ای عاشقانه میگردم که نه التماس باشه نه ضد عشق! از همه کمک می طلبم! این طرفا هم سر بزنین!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد