زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

زخمه

وب نوشت های یکی که دیر رسیدن عادتش است ...

بازگشت

 دیگه عاشق هم نیستم فقط مینویسم که هستم .
آره امروز بعد از دو سال راحت شدم بابا ول کنید گور بابای عشق .
عشق همش کشکه دیگه نمیخوام واسه یه لحظه عاشق بمونم پس میرم و برنمی گردم:


میرم و برنمی گردم

با یه حرفت کاخ آرزوهام ویرون شد

کبوتر عشقت از لونه دلم بیرون شد

تو خودت مواستی که برم واسه همیشه

گفته بودم یه روزی ، آخرش همین میشه

همه بهونه هام تو و عشقت بودن  و بس

دلم میخواست فقط تو باشی برام یه همنفس

عیبی نداره اینم رسم روزگاره

چیکارش کنم دلم از دست تو آزگاره

نفرینت نمیکنم با اینکه لبریزه دردم

اما اینو بدون دیگه پیشت برنمیگردم

میرم اون جایی که واسم می میرن

جایی که بی من بهونه مو میگیرن

میرم اون جایی که قدرمو بدونن

واسه شب حضورم ترانه بخونن

نفرین به من که تو رو نشناختم

بی خودی واسه دلم قصر امیدُ ساختم

کاش نمی دونستم یه روزی این طوری میشه

حکایت من و تو میشه مث نقل سنگ و شیشه

دیگه تب و تابی از عشق برام نمونده

دیدی این عشق هم ما رو به جنون کشونده

این جوریه که تو هم دل مارو سوزوندی

نمیخوام بدونی اما چشامو هم گریوندی

میرم و برنمی گردم یادت باشه

میخوام دلم با عشق بی وفا شه

 

حال میکنید این دفعه واقعا میخوام همون جوری که هستم واستون بگم از این که رفیق خوبی ندارم و تو این دنیا تنها هستم و زخمه بر گیتار دلم میزنم .